در این چند وقت، آخر هفته هایم را با تماشای فیلم هایی از دهه 50 و پایین تر می گذرانم. با دیدن فیلم هایی که تنها برای سرگرمی ساخته شده اند و درون مایه ی چندانی ندارند، لذتی متفاوت نصیبم می شود.
- من میخوام چیزی رو بهت بگم ولی من خیلی بی ذوق هستم، بدون مقدمات كامل نمیتونم
- منظورت چیه؟
- بیا، این مقدمات كامله
- این كه فقط یك سالن خالیه
- در نگاه اول بله، ولی یك لحظه صبر كن. یك غروب زیبا، مه در كوه های دوردست. نورهای رنگی در باغ، زن در ایوان زیرسایبان كنار گلهای رز ایستاده. غرق در نور مهتاب، 500هزار كیلووات نور ستارگان. نسیم ملایم تابستان، تو در نور مهتاب دوست داشتنی به نظر میرسی
- حالا كه همه مقدمات كامل شده... میتونی حرفت رو بزنی؟
اینجا اتاق زیرزمینی من و تمامی این شهرنشینان است.صحبت بر سر تضاد های درونیست.بر سر تنهایی های عصر ماست.بر سر گریه های شب های انسان های این شهر است.بر سر رنج ها بدبختی ها.بر سر تجربه ی ماست
0 نظرات:
ارسال یک نظر